سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مهدی حامدی - با ولایت
خود رأیی ات تو را می لغزاند و در مهلکه ها سرنگون می سازد . [امام علی علیه السلام]


جدا از سوتی هایی که مشایی داده این بار بنا دارم چند تا از دلایل حضور مشائی در کابینه را بررسی کنیم.

یکی از بزرگترین دلایل زیر سوال بردن مشائی و به دنبال اون زیر سوال بردن دولت بحث دوستی با اسرائیل بود که از زبان مشائی مطرح شد.
در مبارزه ای که بر سر تحقق حق ملت در بحث انرژی هسته ای جریان داشت کم کم بحث حمله به ایران از سوی دشمنان شدت میگرفت بطوری که حدود نه بار تا مرز حمله پیشروی کردند . مشایی یکی از فداکارن در بین اعضای هیئت دولت بود که این بی آبرویی را به جان خرید و این موضوع را مطرح کرد تا در بین طراحان جنگ به ایران نوعی سردرگمی به وجود بیاید . عدم موضع گیری دکتر احمدی نژاد و اتمام حجت مقام معظم رهبری بعد از یک ماه را در این راستا میتوان دانست.
در مورد دو تا از وزرا هم اینطور بیان شده که به علت اعتراض آنها به انتخاب مشائی به عنوان معاون اول توسط رئیس جمهور محترم عزل شده اند . جدای از دلایل انتخاب مشایی به عنوان معاون اول که در ادامه بحث خواهد شد ؛ عزل مشائی از معاون اولی به خاطر جمله ای که درباره اسرائیل بکار برد با توجه به علت اون ، نوعی بی عدالتی از جانب دکتر احمدی نژاد محسوب می‏شد.

اما...سوالی که ذهن خیلی ها را مشغول کرد و شاید به همین خاطر از آقای احمدی نژاد دلسرد شدند.
علت انتخاب مشائی به معاون اولی چه بود؟
در زمانی که مشائی به عنوان معاون اولی منصوب شد هنوز آقای احمدی نژاد تنفیذ نشده بودند یعنی مشروعیت نصب را نداشتند. پس نصب ایشان بی اعتبار بود! با انتخاب مشائی چند هدف مهم دنبال میشد :
مهمترین دلیل این بود که موج انتقاد ها و تهمت ها به رهبری به سمت آقای احمدی نژاد روانه شد و در حقیقت آقای احمدی نژاد سنگری در جلوی رهبری شدند. مهمترین دلیل حمایت ما از دکتر احمدی نژاد هم همین روحیه ی او بود.
دلیل دوم انتخاب مشائی تنزل دادن انتقادات جبهه ی مخالف بود. کسانی که تا اون روز رو شخص رئیس جمهور نقد داشتند نقدها را ناخواسته به معاون اول رئیس جمهور بردند! یعنی انتخابات به صورت غیرمستقیم مورد تائید آقایون قرار میگرفت!
دلیل سوم نگرانی در برخی مدیران پیش آمد که کابینه ی دهم در حال شکل گیری است و بهتر دیدند برای اینکه در دولت جدید هم باشند کمی احتیاط کنند!

اما موضوع نامه ی رهبری چه بود؟
اولا آن یادداشت رهبری جنبه ی خیرخواهی داشت نه حکمی . در هر حال انتظار ما برآورده شدن نظرات رهبری است. در مورد این نامه باید عرض بشه که آقای احمدی نژاد بعد از دریافت این نامه محضر مقام معظم رهبری میرسند و درباره ی این انتخاب صحبت میکنند و حضرت آقا قانع میشن. بعد از این ملاقات ، یادداشت مذکور به صورت کاملا مرموز انتشار پیدا میکند و آقای احمدی نژاد به دلیل حفظ جایگاه و احترام رهبری اگرچه با کمی تاخیر اما اقدام به عزل مشائی میکند.

پینوشتــــــــ....
- دلایل زیادی توی ذهنم بود که متاسفانه چندتاشو فراموش کردم ؛ اگر یادم اومد اضافه میکنم.
- علت نوشتن این یادداشت دفاع از سوتی های مشائی نیست. و هنوز هم معتقدم حضور ایشان در اطراف آقای احمدی نژاد به صلاح نیست.
- آقای احمدی نژاد! انتظار داریم هنوز هم سنگر ولایت باشی...



 
نویسنده: مهدی حامدی |  چهارشنبه 88 دی 23  ساعت 2:27 عصر 

چقدر مسخره هست که عده ای مفت خور بی وجدان ما رو تو زمین خودشون بازی بدن و برامون ظاهرسازی کنن. و از اون بدتر اینکه عده ای از خودی های غافل در دام اونها بیفتن و بازارگرمی اونها رو کنن. هر چی خواستم ننویسم نشد...

چند روزه از چپ و راست پیام میاد که بیاین و فلان جا نظر بدین که مثلا رای امام خمینی یا امام خامنه ای از فلانی کمتره! الله اکبر!
مقایسه ی ولی خدا با یه عده لمپن و بی سر و پا! نعوذ بالله... چطور کسانی که به واسطه ی ولی الله روزی میخورند با او قابل قیاسند؟! سبب متصل ارض و سما ، قطب آسیاب افلاک ، مصداق حدیث لولاک و جسارت مقایسه ی او با دیگران؟! پناه بر خدا..
بگذریم!
الآن میدونم چی میخواین بپرسین! حالا چیکار کنیم؟ که مثلا رای رهبر از دیگران کمتر نشه! و تضعیف نشیم!
اگه از اول میفهمیدین و تحریم میکردن ، این نظرسازی دیگه باعث دردسر نمیشد. حالا هم دیر نشده ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه هست.
رای ما در 9 دی مشخص شد . با توجه به اینکه سایتی که در مورد بهترین رهبر جهان نظر سنجی می کند آمریکایی است و هم اکنون موسوی در صدر و حضرت آقا در رتبه های پایین تر است و آمریکایی ها هیچ گاه نخواهند گذشت رای مقام معظم رهبری بیشتر از موسوی شود با رای دادن در این سایت فقط و فقط این سایت را معروف می کنید تا نتیجه پایانی آن که میر حسین است بیشتر انعکاس داده شود.

چند هدف پشت این نظر سازی دنبال میشه :

یکی اینکه ملاک مشروعیت الهی رو با مقبولیت مردمی جابجا کنند اگرچه زمینه برای نمایش مقبولیت هم وجود نداره ( امکان رای گیری بیش از یک بار ، تعداد محدود افراد شرکت کننده و... )
دوم اینکه  یک اصل در سیاست استعماری هست که برای زمین زدن یک نفر باید او را اول خوب بزرگ کنند تا بعد از زمین زدنش امکان احیای مجددش وجود نداشته باشد.
سوم اینکه در صفحه ی مشخصات افراد توضیحاتی از او نوشته شده است که در مورد مقام معظم رهبری از عباراتی با مضمون همراهی با تروریسم و امثالهم استفاده شده که بعد از رای آوردن ایشان و قرار گرفتن در جایگاه بالا این تعابیر و مشخصات نامربوط به مخاطبان جهانی القا خواهد شد.
البته حتما اهداف دیگه ای هم پشت این کار هست که به فکر من نرسیده...

حالا هر جور خودتان صلاح میدونین! میخواین شرکتت کنین یا نه با خودتون!

پینوشتـــــــــــــ......
- البته امیدوارم منو عامل صهیونیست برای کاهش رای امام و رهبری مطرح نکنین!!
- چقدر باید از دست این احمق ها حرص بخوریم ؛ برداشتن نظرسنجی رو فیلتر کردن.



 
نویسنده: مهدی حامدی |  دوشنبه 88 دی 21  ساعت 2:12 عصر 

شاید بیشترین سوالاتی که درباره ی نظام اسلامی مطرح میشه همین حق مردم و حقوق بشر و امثالهم باشه . به نظرم اومد بحث های مربوط به این مساله را در چند سوال مطرح کنیم. سعی کردم تا حد ممکن از طولانی شدن یادداشت پرهیز کنم. در این یادداشت سوال های زیر را بررسی خواهیم کرد:

     نقش مردم در حکومت اسلامی چیست ؟
     حکومت اسلامى در عصر غیبت
     اگر مشروعیت حاکم اسلامى منوط به آراى مردم نیست، انتخابات چرا؟

     جایگاه حقیقى مردم در حکومت دینى
     حکمت شرکت مردم در انتخابات خبرگان رهبرى براى تعیین رهبر چیست؟
     چرا مشروعیت دینى بر مقبولیت مردمى ترجیح دارد؟


ادامه مطلب...

 

نویسنده: مهدی حامدی |  جمعه 88 دی 18  ساعت 12:30 صبح 

قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا...
این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.
... و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ،
نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست
و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی
و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی
و فراتر از زمان و مکان ، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی
و در رکاب امام عشق به شهادت رسی...
یاران! شتاب کنید ، قافله در راه است .
می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهکاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند .
آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است ، که او سرسلسله خیل پشیمانان است ،
و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است ، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان ، در این برهوت گمگشتگی وا می ماند .
ای دل! تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟
داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند !
این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان باید پشت به اراده حق نهاد ؟
راستی را که تحلیل وقایع تاریخ سخت دشوار است . سرّ دشواری کار ، در پیچیدگی های روح آدمی است .
وقتی که مه در عمق دره ها فرو می نشیند ، اگر چه تاریکی کامل نیست، اما آفتاب پنهان است و چشم انسان جز پیش پای خویش را نمی بیند .
اگر نباشد اینکه آفریدگار، ما را در کشاکش ابتلائات می آزماید ، عاداتمان را متبدّل می سازد و شیاطین پنهان در زوایای تاریک درون را در پیشگاه عقل رسوا می دارد، چه بسا که دراین غفلت پنهان همه عمر را سر می کردیم و حتی لحظه ای به خود نمی آمدیم .
آنچه حُر را در دستگاه بنی امیه نگه داشته ، غفلت است ...
غفلتی پنهان . شاید تعبیر « غفلت در غفلت » بهتر باشد ، چرا که تنها راه خروج از این چاهِ غفلت آن است که انسان نسبت به غفلت خویش تذکر پیدا کند .
هر انسانی را لیله القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب می شود
و حُر رانیز شب قدری اینچنین پیش آمد ... «عمربن سعد » را نیز ...
من و تو را هم پیش خواهد آمد .
اگر باب یا لیتنی کنت معکم هنوز گشوده است،
چرا آن باب دیگر باز نباشد که : لعن الله امه سمعت بذلک فرضیت به ؟ 



 
نویسنده: مهدی حامدی |  یکشنبه 88 دی 6  ساعت 12:1 عصر 

هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی میشه برای منتظری هم بنویسم!
منتظری با تمام خیانت هایش ، مظلوم مرد! البته مظلوم کشته شد...
شاید شما هم مثل باقی رفقا تعجب کنید اما به نظر من منتظری رو کشتن و به مرگ طبیعی نمرد.
منتظری در بهترین زمان ممکن از دنیا رفت و با مرگش همانند زندگیش کمک بزرگی به منافقین کرد .
درست در زمانی که به علت حضور حماسی ملت فهیم ایران دشمنان و منافقان دچار یاس و ناامیدی شدند مرگ منتظری کمک بزرگی به این احمق ها برای ادامه ی اغتشاشات و یارکشی ها کرد.
شخص بهتری هم غیر از منتظری برای کشتن مناسب نبود . چون منتظری مطرود شخص امام بطور مستقیم بود و برای این مدعیان دروغین خط امامی مهره ی سوخته ای بود که جز با کشتنش دیگه قابل بهره برداری نبود. و حداکثر بهره برداری ممکن از این آخوند ساده لوح کردند.
ناراحت نیشن که اینطور تحلیل کردم . چون این کار از این منافقین بیشرف بعید نیست ؛ ترور حجاریان و طرح اردیبهشت داغ برای ترور موسوی که یادتون نرفته ؟!



 
نویسنده: مهدی حامدی |  دوشنبه 88 آذر 30  ساعت 5:55 عصر 

حضرت روح الله

آنروز که توسط منافقین وطنی گفته می شد : «امام باید به موزه سپرده شود »؛
آنروز که تصویر ارتحال حضرت امام (ره) در جشن دوم خرداد پخش می شد و توسط امویان سبز در حضور مدعیان خط امامی مزدور ، نظیر موسوی و خاتمی «هــو» می شد ؛
آنروز که غفاری خبیث در حضور کروبی ملعون ، اهانت هایی که لایق خود و خاندانش بود ، به رهبر معظم انقلاب روانه می کرد ؛
آنروز که ... 
چندان دور از انتظار نبود که روزی هم شاهد پاره کردن و آتش زدن  تمثال حضرت امام (ره) و رهبری معظم انقلاب باشیم .
آنهایی که اصل وجودشان به برکت حضرت امام (ره) و استمرار زندگی آنها به برکت مقام معظم رهبری است، آنقدر در آخور دشمنان چریده اند که ننگی اینچنین بر چهره خود باقی گذاشته اند و ولایت طاغوتی را بر ولایت الهی ترجیح داده اند .
کسانی که در زیر پرچم مقدس جمهوری اسلامی ، تمثال زعمای آنرا به آتش می کشند ، باید بدانند بزودی به آتش قهر خدای متعال و ملت مؤمن و هشیار ایران خواهند سوخت .
کجایند مدعیان خط امام و ارادتمندان ایشان ؟ کجایند نامه امام بدستان روزگار ؟ کــجـایــنـد .....؟
اکنون حجت بر همپیمانان و همراهان این جنبش سبز انگلیسی تمام گردیده است ؛ اگر چه قبل از این نیز اولی الابصار می دانستند که در لوای این رنگ سبز ، چه مار سیاهی خوابیده است !
بحمدلله با این حرکت بظاهر ایضایی ، ماهیت درونی این جنبش ضد اسلام ، ضد نظام و ضد ولایت کاملاٌ مشخص شده است .
این اقلیت باید بدانند که ما ملت ایران و بسیجیان دیگر مصالحه را از سیاست خویش حذف کرده ایم و منتظر اقدامات کم رمق و بی جان دستگاه قضایی نخواهیم ماند... .
سایه مقام معظم رهبری مستدام

پینوشتـــــــــ........
مقاله ی سید شهیدان اهل قلم را درباره ی حضرت امام حتما بخوانید
اینجا
به جز انتقام چیزی قلب داغدارم را تسلی نخواهد بخشید...



 
نویسنده: مهدی حامدی |  شنبه 88 آذر 21  ساعت 11:12 عصر 


یاران ! سخن از اهل فسق و بندگان لذت نیست ،
سخن از آنان است که اسلام آورده اند اما در جستجوی حقیقت ایمان نیستند .
کنج فراغتی و رزقی مکفی ...
دلخوش به نمازی غراب وار و دعایی که برزبان می گذرد اما ریشه اش در دل نیست ، در باد است .
در جست و جوی مأمنی که او را ازمکر خدا پناه دهد ؛
در جست و جوی غفلت کده ای که او را از ابتلائات ایمانی ایمن سازد،
غافل که خانه غفلت پوشالی است
و ابتلائات دهر ، طوفانی است که صخره های بلند را نیز خرد می کند و در مسیر دره ها آن همه می غلتاند تا پیوسته به خاک شود.
اگر کشاکش ابتلائات است که مرد می سازد ، پس یاران ، دل از سامان برکنیم و روی به راه نهیم .
اما وای از آن مؤاخذه ای که خداوند خود اینچنین اش توصیف کرده است : اخذ عزیز مقتدر .

آه یاران ! اگر در این دنیای وارونه ، رسم مردانگی این است که سر بریده مردان را در تشت طلا نهند و به روسپیان هدیه کنند ... بگذار اینچنین باشد .
این دنیا و این سر ما !



 
نویسنده: مهدی حامدی |  یکشنبه 88 آذر 8  ساعت 10:55 صبح 
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شکست اخلاق
و علی البرجام السلام!
نشان وابستگی..
جریان انحرافی
اهداف پنهان
تحریم صداقت..
صندوق ها شفاف اند؛ عینک مان را تمیز کنیم!
تحریم جدید..
شیطان بزرگ
اظهارات سخیف نجفقلی حبیبی درباره ی عاشورا
آقای هاشمی برایتان نگرانم..
سخنی از سر دلسوزی با جریان شیرازی ها
نکته ای در باب سبد کالا
رابطه با روسیه..
نکته ای در باب تسخیر لانه ی جاسوسی
[همه عناوین(166)]