سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سیاسی - با ولایت
دل دفتر دیده است . [امام علی علیه السلام]
    مطالبه

یکم/
امام گفته بود هر وقت دشمن ازتون تعریف کرده بدونین خاکی زدین.

دوم/
سبزکا اسم مارو زدن تو لیست اعدام! (اسامی لباس شخصی ها و مزدوران رژیم سفاک دیکتاتوری جهت اعدام و به درک واصل شدن)

سوم/
برادران ارزشی و روشنفکر وبلاگ ما رو فیلتر کردن! (
www.Riz-Nevesht.blogfa.com)

چهارم/
بنظر شما با این معیار که امام گفته، تکلیف من چیه؟!

حاشیه ی پر رنگ تر از متن/
بنده خدائی امروز بهم میگفت چرا از احمدی نژاد متنفری؟ گفتم کی گفته؟ گفت تو وبلاگت نوشتی خب. بعد اشاره کرد به مطلبی که در اعتراض به دعوت از پادشاه نجس اردن نوشتم. براش توضیح دادم که آقاجون اینا انتقاده و ما احمدی نژاد رو برا این میخوایم که سنگری برای ولایت و اسلام باشه و از این حرفا.. .
چند وقت پیش یه همایشی برگزار شده بود تو مایه های جنگ نرم و از این خاله بازیا که که اخیرا مد شده هرکی از ننش قهر میکنه یه همایش مسخره با هزینه های میلیونی برگزار میکنه. سخنرانی اورده بودن که ظاهرا از مسئولین سیاسی سپاه بود. بش گفتم چطور میشه از قوه ی قضائیه، اطلاعات و حتی نیروی انتظامی مطالبه صحیح داشت بطوری که به آقایون برنخوره و کار دست ما بدن. طرف ماتش برد. بجای جواب دادن گفت آملی لاریجانی آدم خوبیه و از این حرفا.. منم بیخیال جواب گرفتن شدم رفتم یه گوشه نشستم پیش خودم گفتم از این همایش هم چیزی درنیومد بریم حداقل از ناهار نیفتیم که وجدانمون راضی باشه که حداقل یه نتیجه ای داشته این صرف وقت و هزینه!
چرا تکلیفمان با خودمان مشخص نیست؟ از این شاخ گاوها زیاد اتفاق افتاده. نمونه ی تابلوش همین مهدی هاشمی که خون ملتو تو شیشه میکنه و فرار میکنه انگلیس، هیچکس نیست بگه بالا چشت ابروئه، اشتهاردی که علیهش سند ارائه میکنه به شلاق و حبس محکوم میشه. جل الخالق! فائزه خانم که الحمدلله هیچ تجمع ضد نظام نبوده که از دستش دربره دوساعت هم تو حبس بند نمیشه اما تاجیک بخاطر اهانت به همین وطن فروش خائن دستگیر میشه. نگین اینم موافق اهانته ها؛ منظور اینه که اگه نمیتونین دزد رو بگیرین چرا کسائی که میخوان دزد رو معرفی کنن رو میگیرین؟ دیگه نمیدونم... استدلال از این روشن تر نمیشه، مگه عدالت و مبارزه با ظلم جز با ایجاد مطالبه ی همگانی امکان پذیره؟ اگه جواب مثبته که صددرصد همینه، یکی به این سوال جواب بده که وظیفه ی ایجاد مطالبه در بین مردم با چه کسیه؟ دیگه سوال نمیکنم که با مطالبان ایجاد مطالبه چه برخوردی میشه...

قابل توجه برادران عزیز ضدنظام/
خیلی خوشتون میاد که از نظام ایراد میگیرم؟ اگه قرار به ایراد گرفتن باشه از همه ی شماها هم بهتر مینویسم و هم مستدل تر و کوبنده تر. ما بخاطر عشق به نظام مقدس جمهوری اسلامی انتقاد میکنیم تا به نقاط آرمانی برسیم و مطمئنیم هیچ شکل حکومتی دیگری غیر از حکومت اسلامی نمیتواند بشر را به آرمانهایش برساند. چوب هم تو آستینمون شده اما ایستادیم هنوز. حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند.(عجب ادعائی!)

کمی تهدید/
بسیجی خودش رو در حصر زمان و مکان نمیبینه و فرماندهی هم جز حضرت امام خامنه ای نخواهد داشت. ما از امام عشقمان آموخته ایم که حتی با مبارزه ی قهرآمیز هم که شده از باجخواهی آمریکائیان(حتی از نوع وطنی) جلوگیری کنیم.

عزت زیاد!

بی ربط!
متحجر میدونین یعنی چی؟ یه مطلبی نوشته بودم به مناسبت نوروز 88 که یه دفعه یادش افتادم؛ خودم که خوندمش تازه فهمیدم چقدر متحجرم! خواستین
اینجا بخونینش!



 
نویسنده: مهدی حامدی |  یکشنبه 90 فروردین 7  ساعت 12:8 عصر 

بر خودم لازم دیدم که هر چند کوتاه برای محکومیت حوادث 25 بهمن وبلاگم را بروز کنم. بدلیل کمی وقت، بیانیه ای که برای محکومیت تحرکات حرامیان در 25 بهمن نوشتم را اینجا هم می زارم. این بیانیه در تجمع دانشجوئی علیه سران فتنه توزیع گردید.

براستی ما برای چه چیزی در اینجا جمع شده ایم؟ آیا جز بر این است که دوباره افتضاح امنیتی دیگری رخ داده است و کسانی که بلاشک مهره ی بی ارزش و سوخته ی آمریکا و انگلیس هستند در اقدامی کاملا هوشمندانه سعی در وارد ساختن ضربه ای دیگر به نقش تعیین کننده ی جهانی ایران اسلامی داشته اند؟

ما سران فتنه را تحسین می کنیم! بله ما سران فتنه را تحسین می کنیم که راه ضربه زدن به نظامی را پیدا کردند که در 3 روز قبلش در همین 22 بهمن، با بیش از 50 میلیون امضا، اقتدار و ثبات خود را به رخ جهانیان کشید.

بیائید برای یک بار هم که شده از خواب خرگوشی مان بیدار شویم. برادران و خواهران! فتنه تمام نشده است؛ اصلا آیا فتنه تمام شدنی است؟

مسئولین کشور کی باید پاسخگو باشند؟
صدا و سیما با آن همه هزینه ای که بر  بیت المال مسلمین تححمیل می کند چرا نمی تواند جمعیت 50 میلیونی 22 بهمن را بر جمعیت 300 -400 نفری عده ای منافق بچرباند؟ وقتی چند گوشی موبایل چنان بار تبلیغاتی را رقم می زنند که صدا و سیمای ما با آن همه دستگاه های مدعی قادر نیست بیافریند و لا حول ولا قوه الا بالله...

مسئولین کشور کی باید پاسخگو باشند؟
این همه همایش جنگ نرم و بصیرت و فلان و بهمان... کو نتیجه اش؟! این پول ها خرج چه می شود؟ گزارش کار؟ آیا خون این همه شهید سال 88 دامان شما را نمی گیرد؟ باز هم باید در 25 بهمن دو شهید دیگر را غریبانه از دست بدهیم. و مانند شهدای سال 88 حتی اجازه ی برگزاری یادواره و بزرگداشت برای آن ها را نداشته باشیم. آیا این خیانت نیست که در لوای زیبای جنگ نرم ما را از مقابله با منافقین بازدارید؟ مگر خط امام ما جز این بود که حتی اگر با مبارزه ی قهرآمیز هم که شده از باجخواهی و مصونیت کارگزاران آمریکائی جلوگیری می کنیم؟ آیا نیروی مردمی هم نباید با مشتی اغتشاشگر جیره خوار به مقابله برخیزد؟ تا الآن که کار دست شما بود چه کردید؟

مسئولین کشور کی باید پاسخگو باشند؟
نیروی انتظامی و اطلاعات در این کشور چه می کنند؟ آیا شاخ گاوی بزرگتر از این باید رویت شود که هم اصل نظام را نشانه رود و هم موقعیت جهانی ما را به مخاطره بیندازد تا آقایان احساس تکلیف کنند؟ شاید نیروی انتظامی زورش فقط به بچه بسیجی می رسد؛ زیرا تنها خطر برای امنیت آقایان مائیم. زیرا تنها مائیم که از آن ها مطالبه داریم.

مسئولین کشور کی باید پاسخگو باشند؟
قوه قضائیه تا وقتی عدالت را فدای مصلحت البته نه مصلحت نظام بلکه مصلحت نظام می کند اوضاع همین است. این چه مصلحت نظامی ست که در آن انواع مفسدین سیاسی و اقتصادی حاشیه ی امنیت دارند و دلسوزان نظام نیز به شگردهای گوناگون خانه نشین شده اند؟

در هر حال... ما اجازه نخواهیم داد تا در مورد بصیرت هم برای ما تفسیر به رای کنند. و به این حیله بخواهند خون به دل مولای غریب ما کنند.

قطب اصلی فتنه انگلیس است که مع الاسف اکثرا مورد غفلت قرار می گیرد. ما داغ دلمان را به کجا ببریم که طرح کم کردن رابطه با انگلیس در مجلس به حاشیه رانده می شود ولی در همین مجلس علیه سران دست چندم فتنه شعار می دهند! ما هم گوشمان دراز است!

این تجمعات تا از آن راهکار اجرائی خارج نشود جوابگوی خون شهیدان مظلوم فتنه نمی شوند. ما از امام عشقمان آموخته ایم که غیر از خدا کسی نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمی داریم. و انشاالله این اندوه قلبی مان را با انتقامی در خور شان حزب الله التیام خواهیم بخشید. و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.



 
نویسنده: مهدی حامدی |  جمعه 89 بهمن 29  ساعت 6:25 عصر 


عجب داستانی شد این مشائی. مثل خوره افتاده تو جون بچه حزب اللهی ها و اون ها هم با بیرحمی تمام افتادن به جونش. آخرش نفهمیدیم احمدی نژاد واسه چی اینقدر به مشائی اعتماد داره و آیا مساله ی غیر قابل مطرحی هست که نمیشه بیان شه یا نه. دیگه گندش حسابی در اومده . از اون طرف، حسابی چماق شده رو طیف ولائی و از این طرف هم چماق شده رو دولت. اونقدر مساله ی مشائی تابلو هست که برای کنار گذاشتنش نیاز به ارائه ی دلیل در اینجا نداشته باشم.
پس تا اینجا روشن شد که نظر من هم عدم صلاحیت مشائی در حضور در دولت دهم هست. اما فاتقوالله یا ایها المسلمون! کجای دین و سنت اومده که هر مدل انگی رو به کسی که ازش بدمون میاد بزنیم؟ آیا برای اثبات عدم صلاحیت مشائی باید تهمت های نابجا هم به او بست؟ از کجا او را متهم به یهودیت میکنید؟ از کجا متهم به قتل؟؟! و هزار و یک اتهام دیگر که حتی بدم میاد مطرحش کنم. کسی که دزدی کرده باید مجازاتی در حد همان دزدی بشه نه بالاتر. این کجا با ادعای عدالت طلبی سازگار است؟
از همه ی این ها بدتر انگ های ناروا به کسانی هست که از تهمت های بی منطق به مشائی دفاع میکنند.
مشائی مهره ی کوچیکیه که با اصرار شما مذهبی ها بزرگ شده، حالا هم چوبشو دارین میخورین.
هنوز وحدت بین قشر ولایی برقرار نیست چه برسه به وحدت مورد نظر ولی امر مسلمین. فاین تذهبون...

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------
نظرم نسبت به بعضی قسمت های این یادداشت عوض شده است.
 {90/3/7}



 
نویسنده: مهدی حامدی |  سه شنبه 89 مرداد 12  ساعت 1:2 عصر 

و تو چه میدانی که خمینی کیست...
ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست،
و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند.
و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند.
بحث مبارزه و رفاه و سرمایه ، بحث قیام و راحت طلبی ، بحث دنیاخواهی و آخرت‏جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند.
و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.
فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند.
ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم....
... ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد.
.. و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد.

                          گوشه ای از پیام قطعنامه حضرت روح الله (29/4/67)

پینوشتــــــ.....
* متن کامل پیام قطعنامه(جام زهر) را
ایـنـجـا بخونید.
* تا بحال چندین بار این پیام را خوندم و هر بار هم که میخونم انگار برام تازگی داره. توصیه میکنم به شما تنبل هائی(!) که وقت صرف خوندن صحیفه نمیکنید حداقل این پیام را یکبار مطالعه کنید!



 
نویسنده: مهدی حامدی |  دوشنبه 89 خرداد 10  ساعت 1:46 عصر 

یکی از راه های اساسی حفظ حکومت در نظام های با تفکر مادی ، سرگرم کردن ملت و مشغول کردن آنها به امور ابتدائی و بی فایده است.
یکی از فرق های اساسی نظام الهی با نظام غیرالهی تمایز در این نوع نگاه ظالمانه به مردم است. در نظام الهی مردم یکی از ارکان حکومت شناخته می‏شوند و حکومت برای بقای خود نیاز به افزایش بصیرت ملت دارد اما در نظام غیر الهی حکومت برای تداوم کار خود متوسل به دروغ و تزویر و سرگرم کردن مردم به انواع فساد و بی بند و باری و سرگرمی های وقت گیر می‏شود .
به عنوان مثال اگر در زمینه ی حجاب دقت کنیم متوجه خواهیم شد که دلیل اصلی حجاب در جامعه جلوگیری از عوض شدن نگاه انسانی به زن به نگاه مصرفی است و حکومت اسلامی برای افزایش بصیرت ملت خود ناچار است امر به حجاب کند و حکومت غیر اسلامی ناچار است امر به کشف حجاب کند تا فرصت برای تفکر در نحوه ی حکومت پیش نیاید.
مثال دیگه ای هم که میشه زد استفاده از مشروبات الکلی هست که با همان استدلال بالا نوع نگاه انسانی نظام اسلامی را به رخ میکشه .
با این نوع نگاه (که کشف خودم هست!) مبارزه با مفاسد در نظام یکی نمادهای حقانیت نظام ماست و هرچه به این مهم نزدیکتر شویم زمینه برای تعالی نظام عزیز ما بیشتر فراهم میشه و هرچه در این زمینه تشابه به فرهنگ غرب پیدا کنیم چوبش را خواهیم خورد ، نمونه اش فوتبال...!

پینوشتـــــ.....
ریزنوشت های روزانه ی منو از دست ندیدن! ---»
ریزنوشت سیاسی
گاهی هم با عکس روایت میکنم ---» به روایت تصویر



 
نویسنده: مهدی حامدی |  جمعه 89 اردیبهشت 17  ساعت 4:59 عصر 


جدا از سوتی هایی که مشایی داده این بار بنا دارم چند تا از دلایل حضور مشائی در کابینه را بررسی کنیم.

یکی از بزرگترین دلایل زیر سوال بردن مشائی و به دنبال اون زیر سوال بردن دولت بحث دوستی با اسرائیل بود که از زبان مشائی مطرح شد.
در مبارزه ای که بر سر تحقق حق ملت در بحث انرژی هسته ای جریان داشت کم کم بحث حمله به ایران از سوی دشمنان شدت میگرفت بطوری که حدود نه بار تا مرز حمله پیشروی کردند . مشایی یکی از فداکارن در بین اعضای هیئت دولت بود که این بی آبرویی را به جان خرید و این موضوع را مطرح کرد تا در بین طراحان جنگ به ایران نوعی سردرگمی به وجود بیاید . عدم موضع گیری دکتر احمدی نژاد و اتمام حجت مقام معظم رهبری بعد از یک ماه را در این راستا میتوان دانست.
در مورد دو تا از وزرا هم اینطور بیان شده که به علت اعتراض آنها به انتخاب مشائی به عنوان معاون اول توسط رئیس جمهور محترم عزل شده اند . جدای از دلایل انتخاب مشایی به عنوان معاون اول که در ادامه بحث خواهد شد ؛ عزل مشائی از معاون اولی به خاطر جمله ای که درباره اسرائیل بکار برد با توجه به علت اون ، نوعی بی عدالتی از جانب دکتر احمدی نژاد محسوب می‏شد.

اما...سوالی که ذهن خیلی ها را مشغول کرد و شاید به همین خاطر از آقای احمدی نژاد دلسرد شدند.
علت انتخاب مشائی به معاون اولی چه بود؟
در زمانی که مشائی به عنوان معاون اولی منصوب شد هنوز آقای احمدی نژاد تنفیذ نشده بودند یعنی مشروعیت نصب را نداشتند. پس نصب ایشان بی اعتبار بود! با انتخاب مشائی چند هدف مهم دنبال میشد :
مهمترین دلیل این بود که موج انتقاد ها و تهمت ها به رهبری به سمت آقای احمدی نژاد روانه شد و در حقیقت آقای احمدی نژاد سنگری در جلوی رهبری شدند. مهمترین دلیل حمایت ما از دکتر احمدی نژاد هم همین روحیه ی او بود.
دلیل دوم انتخاب مشائی تنزل دادن انتقادات جبهه ی مخالف بود. کسانی که تا اون روز رو شخص رئیس جمهور نقد داشتند نقدها را ناخواسته به معاون اول رئیس جمهور بردند! یعنی انتخابات به صورت غیرمستقیم مورد تائید آقایون قرار میگرفت!
دلیل سوم نگرانی در برخی مدیران پیش آمد که کابینه ی دهم در حال شکل گیری است و بهتر دیدند برای اینکه در دولت جدید هم باشند کمی احتیاط کنند!

اما موضوع نامه ی رهبری چه بود؟
اولا آن یادداشت رهبری جنبه ی خیرخواهی داشت نه حکمی . در هر حال انتظار ما برآورده شدن نظرات رهبری است. در مورد این نامه باید عرض بشه که آقای احمدی نژاد بعد از دریافت این نامه محضر مقام معظم رهبری میرسند و درباره ی این انتخاب صحبت میکنند و حضرت آقا قانع میشن. بعد از این ملاقات ، یادداشت مذکور به صورت کاملا مرموز انتشار پیدا میکند و آقای احمدی نژاد به دلیل حفظ جایگاه و احترام رهبری اگرچه با کمی تاخیر اما اقدام به عزل مشائی میکند.

پینوشتــــــــ....
- دلایل زیادی توی ذهنم بود که متاسفانه چندتاشو فراموش کردم ؛ اگر یادم اومد اضافه میکنم.
- علت نوشتن این یادداشت دفاع از سوتی های مشائی نیست. و هنوز هم معتقدم حضور ایشان در اطراف آقای احمدی نژاد به صلاح نیست.
- آقای احمدی نژاد! انتظار داریم هنوز هم سنگر ولایت باشی...



 
نویسنده: مهدی حامدی |  چهارشنبه 88 دی 23  ساعت 2:27 عصر 

 

 

لاریجانی که عید ( هفتم فروردین ) به عراق سفر کرده بود با آقای مالکی نخست وزیر این کشور دیدار داشت . این دیدار حاشیه ی جالبی داشت که تقریبا بایکوت خبری شد. حاشیه ی این مراسم سخنان جالب آقای مالکی بود که حتی باعث شد لاریجانی بعد از دیدار بطور موکد به مسئول رسانه ای جلسه نسبت به عدم انتشار این مطالب تذکر بده !
نوری مالکی با تشریح وضعیت عراق و مشکلاتی که مجلس این کشور بوجود میاره ، خطاب به لارجانی با کنایه گفت :

همان بلایی که شما بر سر دولت آقای احمدی نژاد آوردید ، مجلس عراق هم همان را بر سر ما می آورد !



 
نویسنده: مهدی حامدی |  چهارشنبه 88 اردیبهشت 23  ساعت 2:20 صبح 
<      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شکست اخلاق
و علی البرجام السلام!
نشان وابستگی..
جریان انحرافی
اهداف پنهان
تحریم صداقت..
صندوق ها شفاف اند؛ عینک مان را تمیز کنیم!
تحریم جدید..
شیطان بزرگ
اظهارات سخیف نجفقلی حبیبی درباره ی عاشورا
آقای هاشمی برایتان نگرانم..
سخنی از سر دلسوزی با جریان شیرازی ها
نکته ای در باب سبد کالا
رابطه با روسیه..
نکته ای در باب تسخیر لانه ی جاسوسی
[همه عناوین(166)]